مامان مهربونم !

از وقتی سالگرد پروازت گذشته حالم بدتر از قبله ...

احساس نداشتنت قلبمو آتيش می زنه ...

یه سال نبودیو من بدون تو زنده موندم؟

تو را می سپارم به دل های خسته

تو را می سپارم به مینای مهتاب

   تو را می سپارم به دامان دریا

   اگر شب نشینم اگر شب شکسته

تو را می سپارم به رویای فردا

خداحافظ ای سایه سار همیشه

  اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم

خداحافظ ای نو بهار همیشه

خدایا رحمتی کن تا ایمان ، نام و نان برایم نیاورد.

قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم،
تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند
نه از آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند.

وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش
به لبخند بین حرف هایش
به سبک ادای کلماتش
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش
به چشم هايش خیره شو
دستهایش را به حافظه ات بسپار
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …

مامان قشنگم حسرت بغل کردنت داره داغونم می کنه،

عطر تنت هميشه تو يادمه انگار هميشه داری کنارم راه ميری اما اينم يه لحظه نبودنتو جبران نميکنه...