مامان قشنگم سلام ، منم معصومه.
بازم مثل قبلنا که یواشکی می رفتم سراغ موبایل نرگس ، اومدم سراغ وبلاگش، آخه وبلاگه ماله توئه،
مامان ، سلاممو جواب نمی دی؟ بگو سلام عزیز دلم سلام دخترگلم، بگو دیگه مامان.
مامان، یادته موهامو هر روز که شونه می زدی بهم می گفتی تا کی من موهاتو شونه کنم ؟ منم می گفتم تا همیشه ، همیشه همینقدر کوتاه بود؟ بیا موهام خیلی وقته منتظره دستای توئه که شونه بشه و برام بخونی : "مو داره قد کمون از کمون بلندتره از شفق سیاهتره" ، مامان دارم صداتو میشنوم... نه، همش خیال بود تو که نیستی ما رو ول کردی و رفتی به همین راحتی... .
مامان، من دارم ذره ذره آب می شم. سرده سردم بی حال بی حال، دلت میاد منو اینطوری ببینی؟ مامان از غصه، دخترکات مثل دو تا جوجه کفتره تنها دارن تو بارون غصه ی تو می لرزن تو که طاقت نداشتی گریه ما رو ببینی ؟ حالا طاقت داری بقیه ما رو اینطوری ببینن؟
بعد رفتنت بسکه تنهایی کشیدم قامتم خم شده بیا ببین ، چطور طاقت آوردی؟ نکنه ما رو یادت رفته؟ خیلی بی معرفتی مامان. مثل خدا، خدایا تو هم مثل مامانم فقط داری گوش می دی ؟ پس جواب منو کی بده؟ تو که می دونستی من دختر تنهای تو، همه امید و آرزوم تو بودی؟ تو که می دونستی واسه تو درس خوندم ، واسه تو بود که کار می کردم ، همه چیزای خوبو واسه تو بود که می خاستم، مامان، روز مادر برات چی بخرم؟ آخه من از اول سال پولامو جمع می کردم تا روز مادر بتونم یه چیز خوب برات بگیرم. ولی من که مادر ندارم ...
راستی مامان، حسود شدم . به همه اونایی که مادرشونو صدا می کنن ، همه اونایی که کنار مادراشون راه می رن ، به همه اونایی که مادر دارن حسودیم می شه. تقصیر توئه مامان، من که حسود نبودم، تو رو که ندارم حسود شدم . من تو رو می خام مامان تو رو می خام...
اشکامو می بینی؟ می بینیو هیچ کاری نمی کنی؟ مامان من دارم می میرم هر لحظه از عمرم داره به این امید می گذره که زودتر تموم بشه و من بتوم بیام پیشت . به قول یکی از این وبلاگیا بهشت را نمی خواهم اگر مادرم آنجا نباشد، آره مامان منم هیچ خوشیی رو تو این دنیا نمی خام حالا که تو نیستی. مامان دلمو شکوندی می دونستی؟ خدا هم دلمو شکوند. همیشه فکر می کردم اگه یه مشکل بزرگ داشته باشم خدا رو که با ته دلم صدا کنم جوابمو می ده ، مامانم که داشت می رفت از ته قلبم صدات کردم ، صدام بهت نرسید خدا؟ شایدم خودتو به نشنیدن زدی...
نرگس می گه من مامان کوچولوی خونه شدم، نه، نشدم، دارم زیر بار غمت می میرم الکی سعی می کنم جاتو براشون پر کنم، نمیشه که می دونی مامان. نرگس تو رو می خاد که بگه "مامانی جونی"، تو هم بگی "جونم عزیز دلم "...
جواب منو نمی دی، جواب ته تغاریتو بده، نرگسو که میشناسی توی خودش میشکنه نذار،
فقط یه بار دیگه وقتی گفت "مامانی جونی" جواب بده "جونم عزیز دلم" فقط یه بار دیگه...
|